زهرمار خان «گیلدخت»: تلاشم این بود ترسنک باشم!
تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۵۲۴۳۸
امین میری ـ بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون ـ که این شبها با ایفای نقشی متفاوت به نام «زهرمار خان» در سریال تلویزیونی «گیلدخت» دیده میشود، میگوید: بیشتر تلاشم در «گیلدخت» این بود که ترسناک باشم. در این زمینه گریم کمک زیادی به من کرد و جرأت بیشتری برای ترسناک بودنم به من داد.
بازیگر نقش ابوخالد در سریال نمایش خانگی «سقوط» تاکید دارد که اساسا نقشهای منفی را به خاطر تاثیرگذاری بالا دوست دارد و وقتی مخاطب در کاراکتر غرق میشود خوشحال میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امین میری در گفتوگویی با ایسنا شرکت کرد و از ایفای نقشهای منفی در دو سریال «سقوط» و «گیلدخت» که هر دو در فاصله زمانی کوتاهی پخش شدند، گفت.
این بازیگر درباره دشواریهای ایفای نقش زهرمار خان در سریال «گیلدخت»، ترسناک بودن این کاراکتر و همچنین تاثیرگذاری که بر مخاطب داشته است، صحبت کرد.
بازیگر «گیلدخت» ابتدا درباره ایفای نقشهای منفی در قاب تلویزیون و تاثیرگذاری که بر مخاطب دارند، به این پرسش که وقتی مخاطب با دیدن نقش منفی به شما دشنام میدهد به عنوان یک بازیگر خودتان چه حسی دارید؟ اینگونه پاسخ میدهد: من در «سقوط» نقش شخصیت منفور داعشی داشتم و قطعا ابوخالد «سقوط» نقشی نبود که مخاطب دوست داشته باشد. نسبت به اردلان، قطعاً ابوخالد منفور است پس طبیعی است که مخاطب مرا فحش بدهد و تنفر داشته باشد که اتفاقا برای من به عنوان یک بازیگر باعث خوشنودی است؛ چراکه قطعاً تاثیرگذار بوده که به این ریاکشن رسیده است. حتی دوستان و آشنایانی که مرا از نزدیک میشناسند هم بعد از «سقوط» این ری اکشن را نسبت به من داشتند و این برایم خیلی جذابتر است چون خودم را ندیدهاند و فقط کاراکتر را دیدهاند. در سریال «گیلدخت» هم همانطور که میبینید نقش منفی و ترسناک را ایفا میکنم.
او درباره دشواریهای بازی در نقشهای منفی در تلویزیون می گوید: اصولا نقشهایی که بازیگر را به چالش میاندازد هم سختتر است و هم جذابتر. اگر بازیگر بتواند از چالش نقشش به سلامت عبور کند و از سختیها رد شود قطعا موفق میشود. «ابوخالد» نسبت به نقشهایی که تاکنون در سینما و تلویزیون داشتهام، چالشبرانگیزترین نقشی بود که ایفا کردم و البته «زهرمار خان» در سریال «گیلدخت»؛ چون آن هم یک نقش ۱۰۰ درصد منفی است. البته ما سریال «گیلدخت» را قبل از «سقوط» کار کرده بودیم. اصولا من در تلویزیون نقشهای منفی دارم و در سینما بیشتر مثبت بودم.
میری در ادامه صحبتهایش خاطرنشان میکند: ابوخالد در «سقوط» یک کاراکتر کاملا رئالیستی است و برعکس زهرمار که اصلا نقش رئالی نیست اما هر دو منفی و تنفرانگیز هستند. به عنوان نقش زهرمار خان تا پایان سریال «گیلدخت» حضور دارم و امیدوارم نقشم را به گونهای ایفا کرده باشم که مخاطب مرا باور کرده باشد.
این بازیگر در پاسخ به اینکه خودتان به عنوان بازیگر بیشتر به نقشهای منفی علاقه دارید؟ میگوید: نقش منفی و مثبت برایم فرقی ندارد. نقشی که تاثیرگذار در درام باشد و جای کار داشته باشد و مرا به چالش بکشاند برایم جذاب است ولی اصولاً نقش های منفی بهخصوص در سینما نقشهای جذاب تری هستند و درست شخصیتپردازی میشوند.
«زهرمار خان» رحم ندارد
بازیگر نقش زهرمار خان در «گیلدخت» سپس به حضورش در این مجموعه تاریخی و ایفای نقشی ترسناک اشاره میکند و میگوید: زهرمار خان بیشتر یک منفیِ ترسناک است اما ابوخالد «سقوط»، منفی منفور بود و شاید تنفری که مخاطب از او داشت ایجاد ترس می کرد اما زهرمار خان یک منفی است که ترسناک و خون خوار است. در «سقوط» با وجود اینکه داعشی بودم اما یک جاهایی رحم وجود داشت ولی زهرمار خان اصلاً رحم ندارد و یک عُقده ای به تمام معناست.
عکس از حسن هندی و بهار عسگریگریم به من جرأت داد
او همچنین درباره گریم سنگینش به عنوان کاراکتر زهرمار خان به این پرسش که فکر می کنید گریم چقدر می تواند به یک بازیگر برای موفقیت در نقشس کمک کند؟ پاسخ می دهد.
میری تاکید می کند: این هنر گریمورهاست که از ما چنین چهره هایی می سازند. در «سقوط» آقایان شهرام خلج و در «گیلدخت» کامران خلج با ما همراه بودند که هردو واقعاً در کارشان استاد هستند و از بهترین های گریم هستند. به نظرم همین گریم خیلی به من کمک کرد و جرأت بیشتری به من می داد تا زهرمار خان را خوب بازی کنم. همین طور طراحی لباس خیلی مرا کمک کرد. از طرفی راهنماییهای آقای مجید اسماعیلی، کارگردان «گیلدخت» واقعا بی تاثیر نبود. تمام تلاشم این بود که بتوانم آدم ترسناکی شوم و همین برایم مهم بود؛ چون تنها کاراکتری است که ۶ قسمت قبل از ورودش در موردش صحبت میشود، پس باید مخاطب را آماده می کردیم برای یک نقش واقعا ترسناک حالا اینکه چقدر توانستم از عهده نقشم بربیایم نمیدانم؛ مردم باید بگویند.
بازیگر «گیلدخت» در ادامه درباره بزرگترین چالش های نقش زهرمار خان نیز چنین می گوید: نگه داشتن راکورد جای صدا در «گیلدخت» خیلی برایم چالش برانگیز بود و دوم اینکه اسب سواری و هدایت آن به جهت اینکه زمین نخورم برایم خیلی دشوار بود و چالش داشت. ناگفته نماند که کاراکتر زهرمار خان جاهایی هم دارد که مخاطب دلش برایش بسوزد و می بیند که چه بلاهایی بر سرش آمده اما نه اینکه به او حق بدهد بلکه فقط دلش بسوزد.
«گیلدخت» را چطور قضاوت می کنید؟
بازیگر سریال های «مختارنامه»، «کاراگاه علوی»، «نجلا» و «آچمز» درباره کلیت سریال «گیلدخت» تاکید می کند: اگر بخواهم صادقانه و عادلانه در مورد «گیلدخت» صحبت کنم باید بگویم مجید اسماعیلی کار خوبی با جمع بازیگران تئاتری انجام داد و به آنها اعتماد کرد و نقش های مهم را به خصوص به برخی بازیگرانی سپرد که در تصویر خیلی شناخته شده نبودند اما اعتماد کرد. ساخت سریالی با این حجم و این محدودیت بودجه ای واقعاً دشوار بود. من نمی خواهم گله کنم اما واقعاً برخی بودجه ها در این سریال بسیار ناچیز بود اما در نهایت خداراشکر مخاطب خودش را پیدا کرد. امیدوارم تا پایان مخاطبان، «گیلدخت» را دوست داشته باشند.
«سقوط» استاندارد بود
او در ادامه درباره قصاوتش از سریال «سقوط» به عنوان یک کار امنیتی و حساس هم می گوید: به هر حال وقتی وارد کاری می شویم که بخشی از آن امنیتی است قطعا دشوار می شود؛ حالا در هر مقامی فرقی ندارد چه بازیگر چه فیلمساز و چه عوامل پشت صحنه، قطعاً نگرانی هایی هست که قضاوت نشوند. به هر حال نگاه خاصی نسبت به کارهای امنیتی وجود دارد و همین کار را دشوار میکند. آن چیزی که برای من در «سقوط» وجود داشت این بود که نیروهای امنیتی خیلی واقعی بودند به همین خاطر بیشتر مشتاق شدم که حضور داشته باشم. به نظرم نگاه نیروهای امنیتی نسبت به زمان جنگ تفاوت کرده و این نگاه برایم جذاب بود و دلیلی بود که از «سقوط» خوشم اومد.
او اضافه می کند: قطعا هرکاری ایراداتی دارد که در زمان پخش مشخص می شود. خوشبختانه مخاطبان ما آنقدر باهوش هستند که در پخش نکته هایی را می بینند که واقعاً درست است و کارگردان می فهمد کجای کارش را اشتباه کرده است. با تمام اینها به نظرم «سقوط» توانست مخاطب خودش را بگیرد و اکثریت با آن ارتباط برقرار کردند. به هر حال ساخت سریالی با این حجم از پروداکشن واقعا دشوار بود و به نظرم کار استانداردی بود و نمره قابل قبولی می گیرد؛ ضمن اینکه بازیگران هم توانسته بودند حضورشان را خوب نشان بدهند به خصوص آنها که چهره نبودند.
امین میری در پایان درباره کارهای جدیدش هم اعلام میکند: فعلاً کار جدیدی برای تلویزیون ندارم. در شبکه خانگی نمایش خانگی هم همینطور اما در سینما مشغول کارهای جدیدی هستم. آرزو می کنم حال مردم جامعه خوب باشد.
* عکس های این گفت وگو از: حسن هندی و بهار عسگری
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: امین میری سریال گیلدخت سریال سقوط دفاع مقدس روز معلم همدان موزه عليرضا قرباني میراث فرهنگی مارتين اسكورسيزي غلامحسین بنان دفاع مقدس روز معلم موزه همدان نقش های منفی ایفای نقش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۵۲۴۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوههای رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار میآید در نظر میگیرند، شیوهای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانوادهها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند میتواند اعمال شود.
شکلهای مختلفی از تنبیه وجود دارد
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمیدهیم. بنابراین شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده میشود
پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیهها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک میشود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد میکند. مثلاً آتشافروزیهایی که برخی کودکان انجام میدهند یا بازیهای خطرناکی که میتواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچههایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کمتوانی ذهنی دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیههای فیزیکی هم استفاده میشود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه میشود که از شیوه تنبیههای غیر جسمی مثل تقویت منفی، محرومسازی، تقویتهای مثبت و .. استفاده شود.
ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیههای غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیتهای مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.
عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان
این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت آن میتواند به تنبیههای مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.
وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیهها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمیتوانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمیبرم. قولهایی که به کودک داده میشود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بیاعتمادی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول محور همان موضوع و یا در فاصلهی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.
پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیهها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محرومسازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.
این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار میگیرد باید کوچکترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویقها میتواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی میتواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیههایی که برای او در نظر گرفتهشده، را کاهش داد.
تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان
این روانشناسی درباره تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون میتوان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه میآورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیهکننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.
پهلواننشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنشهای که کودک در مقابل تنبیه بدنی میتواند انجام میدهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل میکنند.
وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهدهای هم کودک یاد میگیرد که این یک شیوهای است که خانواده میتواند به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان همجنس یا غیر همجنس خود و یا افرادی بزرگتر از خود میتواند به کار ببرد. شیوهای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.
این روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصلهگیری عاطفی هم در بچهها هستیم. اگر اولین شیوه خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجانهای منفی که میتواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی میشود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا میکند.
وی در ادامه گفت: خیلی وقتها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشیتر یا سابقه اختلالات روانشناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت میکنیم، میگویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، میتواند تبعات جبرانناپذیری را داشته باشد.
پهلواننشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلالهای روانشناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرحوارهای را در ذهن والدین فعال میکند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال میشود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.
اگر اولین شیوهی خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی
این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی دربارهی اینکه چرا بچهها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار میگیرند دقیقاً مقابله به مثل میکنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام میدهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روانشناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گراییها و منفیگراییهایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن آنان میشود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچهای خود شده است و میخواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً میتوانند همان کار را انجام دهد.
پهلواننشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آنها این است که اگر والد کاری را انجام میدهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان میکند تا ببیند آن نتیجهای که والد میخواهد از کودک بگیرد کودک هم میتواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که میگوییم از آنجایی که بچهها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگیشان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه میشود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوههای غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح میتواند یکی از روشهای کارآمد در تربیت کودک باشد.
این روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه میکنیم این است که خانوادهها انتظاراتشان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگیهای تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکلهای مختلف به کودک گفته شود.
اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام میدهند
پهلواننشان در پاسخ به سوال دیگری درباره مقاومت کودکان و اصرار آنها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث میشود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفیگرایی اساسا جزو شاخصههای تحولی او است. والدین باید از شیوههای دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتونها، قصهها، نمایش ها و بازی با عروسکها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.
وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث میشود بچهها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک میخورم چون قبلتر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.
این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیههای خود به دنبال راهحل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه میکند و میبیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب میکند. از سوی دیگر در دورهای که کودک استقلالورزی را تجربه میکند، آن احساس شرم برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچهها متمرکز بر حال هستند و آیندهنگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانهای نبوده است. به این دلیل بعضی وقتها کودکان میگویند که من نمیدانستم که این اتفاق میافتد و فقط میخواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفتوگوی همدلانهای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر میکرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.
انتهای پیام